Last Unicorns

متن مرتبط با «میشه» در سایت Last Unicorns نوشته شده است

همیشه گفتم " تا وقتی حلقه اش رو تو انگشتت نداری، اونو مرد خودت ندون"!!!!!

  • همیشه بهش گفتم مرد عاشقانه های بمانیه، منم دختر تلخ و جذاب ترانه های حلاج. اما اگه بخوام با یه ترانه  کنارش بودن رو توصیف کنم، بی هیچ شکی این بیت استاد جنتی عطایی میشه "نذار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه ها، دوباره من بمونم و خاکستر پروانه هاچیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره، کابوس رفتنت بگو، از لحظه های من بره!!!", ...ادامه مطلب

  • داره تموم میشه!!!

  • ترم عجیبی بود، هم زمانیش با ترم اخری بودن عجیب ترش هم کرده بود. تنها بودم، برای اولین بار تو زندگیم،با اینکه رفقای زیادی داشتم اما ارامشم رو از شخصیت های مجازی میگرفتم.تنها دلیل لبخندم تو دانشگاه، پوستر زانیار خسروی تقاطع همت شیخ فضل الله بود، تنها صدایی که ارومم میکرد صدای امید جامع بود خیلی خوشحالم که داره تموم میشه، اینجوری تنهایی خودمم هم بیشتر به چشم می اومد. اون شب که دعوا شد، دوست داشتم جز اونایی که تو پی وی باهام موافق بودن، یکی میبود می رفت پی وی سجاد، سر و ته اش رو یکی میکرد، بعد هم مجبورش میکرد بیاد ازم عذرخواهی کنه. سر قضیه توچال، مطمینم اونم اجازه نمی داد برم!!!! شکر خدا که نیست ت,داره,تموم,میشه ...ادامه مطلب

  • همه چیز مثل همیشه به نظر می رسید

  • یه شب عادی به نظر می رسید، همه چیز مثل همیشه عادی به نظر می رسید. از اون شبا بود که هوس کرده بودم تو پیج های ریچی و کریس بگردم،هندزفری تو گوشم بود اهنگها نا مرتب پلی می شد،رسید به آهنگ "هی تو" زانیار. عاشق این اهنگم ، همیشه من و یاد ریچی می اندازه. همون جوری که صفحه ی فیش بوکش باز بود، با اهنگ می رقصیدم و نگاهم به صفحه ی ریچ بود، به یکی از جدیدترین عکساش نگاه می کردم  "نمی گم مغرور شدی،شاید مجبور شدی،ولی بدجور شکستم چون ازم دور شدی" یه پیرهن مردونه ی ابی تنت بود منم داشتم برات می رقصیدم، ولی نه چشمای تو برق زد،نه گونه های من گل انداخت. یه حس عجیب تو رگهام پیچید.بهش اهمیت ندادم، به رقصیدنم ادامه دادم رسید به قسمت" مثل الماس می درخشیدی،بهم زندگی می بخشیدی" مثل طراحی همیشگیم موقع این قسمت چشمام رو بستم و سرم رو خم کردم که از گرمای درخششت استفاده کنم،چشمام که بسته بود،تو حس و حال خوب اهنگ که بودم یه دفعه اون حس عجیب رو دوباره تجربه کردم"دلم ته ریش مشکی می خواست" نه اینکه شخص خاصی تو ذهنم باشه،نه فقط می دونستم دلم ریچی رو نمی خواد، وای نه !!!!! چی گفتم؟؟؟؟؟ از ذهنم گذشت که ریچ رو نمی خوام،ا,همه چیز مثل قبلناست,همه چیز درباره مثلث برمودا,همه چيز درباره مثلث برمودا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها